علامه امينى(ره) و ميراث گرانسنگ شيعه
علامه امينى(ره) و ميراث گرانسنگ شيعه
علامه امينى(ره) و ميراث گرانسنگ شيعه
نويسنده:على شيرين
شيخ عبدالحسين امينى، معروف به علامه امينى صاحب اثر گرانسنگ الغدير در سال ۱۳۲۲(هـ.ق)- به روايت فرزندش مرحوم دكتر هادى امينى- در روستاى «سردها» از توابع شهرستان سراب به دنيا آمد.كودكى را در كنار پدر كه از عالمان پرهيزگار آن سامان بود پشت سر نهاد. وى با استعداد و نبوغ عجيبى از همان سال هاى كودكى مقدمات علوم را در مدارس تبريز فرا گرفت، اما نفس استعلا طلب وى در آموختن دانش در محدوده آذربايجان قانع نشد، سرانجام از تبريز رخت بر بست و راهى نجف اشرف شد و در آنجا از محضر استادان بزرگى همچون سيدمحمد فيروزآبادى، سيدابوتراب خوانسارى و ديگران استفاده برد.
علامه امينى همچنين از محضر مراجع بزرگى چون سيدابوالحسن اصفهانى، ميرزا حسين نايينى، شيخ عبدالكريم حايرى و شيخ محمدحسن كمپانى اصفهانى به خطوط خود آن بزرگان اجازه اجتهاد دريافت كرد. آن عالم بزرگ شيعى در علوم اسلامى مانند تفسير، حديث، درايه و علم رجال استاد و متبحرى بى مانند و به خصوص در فقه و تاريخ گوى سبقت را از همه محققان در ربود. هنگامى كه در ۳۵ سالگى نخستين تأليف وى تحت عنوان «شهداى راه فضيلت» منتشر شد مراجع و علماى بزرگ زمان همچون سيدابوالحسن اصفهانى، حاج آقا حسين طباطبايى قمى، شيخ آقا بزرگ تهرانى، شيخ محمدحسن كمپانى و... زبان به تحسين او گشودند و اين زمانى است كه هنوز سخنى از الغدير در ميان نبود. پس از اين مراحل است كه اين بزرگوار ۴۰ سال ديگر از عمر پر بركت خويش را با تلاشى بى مانند و پشتكارى كم نظير در راه تحقيق وتتبع گذراند و كتاب عظيم و شاهكار خويش را به جهان اسلام تقديم داشت.
با نگارش كتاب عظيم «الغدير» كه در حقيقت خود كتابخانه اى است ناقدان، محققان، نويسندگان، فضلا و شعرا با هماوايى به ستايش اين كتاب و مؤلف اش پرداختند و آن را بزرگ ترين سند وحدت مسلمين دانستند. برخى ديگر از آثار علامه امينى عبارتند از:
تلاش بى وقفه، معمار مدينه غدير را دچار فتور جسمانى كرد و بيمارش نمود، بيمارى اندك اندك روبه فزونى گرفت تا اين كه آن پير فرزانه و فقيه پرمايه ناچار از ادامه تأليف و تحقيق باز ماند. كتاب از جلو ديدگانش دور شد و قلم از حركت ايستاد. او را براى مداوا به تهران انتقال دادند ولى آن انديشمند به بيمارى خود نمى انديشيد. علامه در بستر بيمارى بود كه آيت الله حكيم رخت از جهان بر بست. هنوز چشم ها در سوگ مرجع بزرگ عالم تشيع اشكبار بود كه آيتى ديگر رخت از دارفانى بر بست و دل در گرو مرتضى(ع) گذاشت. روز جمعه ۱۲ تيرماه ۱۳۴۹ ش نزديك اذان ظهر بعداز حدود دو سال بيمارى و كسالت اين عاشق دلباخته در آستانه ۷۰ سالگى به ملكوت اعلى پيوست. روز بعد پيكر پاك وى در تهران تشييع و پس از چند روز به نجف اشرف منتقل و در كتابخانه عمومى اميرالمومنين(ع) به خاك سپرده شد. او رفت ولى الغدير وى چراغ خانه دل هاى
با صفا و مشعل هدايت امت تا طلوع خورشيد ولايت شد.
علامه امينى همچنين از محضر مراجع بزرگى چون سيدابوالحسن اصفهانى، ميرزا حسين نايينى، شيخ عبدالكريم حايرى و شيخ محمدحسن كمپانى اصفهانى به خطوط خود آن بزرگان اجازه اجتهاد دريافت كرد. آن عالم بزرگ شيعى در علوم اسلامى مانند تفسير، حديث، درايه و علم رجال استاد و متبحرى بى مانند و به خصوص در فقه و تاريخ گوى سبقت را از همه محققان در ربود. هنگامى كه در ۳۵ سالگى نخستين تأليف وى تحت عنوان «شهداى راه فضيلت» منتشر شد مراجع و علماى بزرگ زمان همچون سيدابوالحسن اصفهانى، حاج آقا حسين طباطبايى قمى، شيخ آقا بزرگ تهرانى، شيخ محمدحسن كمپانى و... زبان به تحسين او گشودند و اين زمانى است كه هنوز سخنى از الغدير در ميان نبود. پس از اين مراحل است كه اين بزرگوار ۴۰ سال ديگر از عمر پر بركت خويش را با تلاشى بى مانند و پشتكارى كم نظير در راه تحقيق وتتبع گذراند و كتاب عظيم و شاهكار خويش را به جهان اسلام تقديم داشت.
با نگارش كتاب عظيم «الغدير» كه در حقيقت خود كتابخانه اى است ناقدان، محققان، نويسندگان، فضلا و شعرا با هماوايى به ستايش اين كتاب و مؤلف اش پرداختند و آن را بزرگ ترين سند وحدت مسلمين دانستند. برخى ديگر از آثار علامه امينى عبارتند از:
تلاش بى وقفه، معمار مدينه غدير را دچار فتور جسمانى كرد و بيمارش نمود، بيمارى اندك اندك روبه فزونى گرفت تا اين كه آن پير فرزانه و فقيه پرمايه ناچار از ادامه تأليف و تحقيق باز ماند. كتاب از جلو ديدگانش دور شد و قلم از حركت ايستاد. او را براى مداوا به تهران انتقال دادند ولى آن انديشمند به بيمارى خود نمى انديشيد. علامه در بستر بيمارى بود كه آيت الله حكيم رخت از جهان بر بست. هنوز چشم ها در سوگ مرجع بزرگ عالم تشيع اشكبار بود كه آيتى ديگر رخت از دارفانى بر بست و دل در گرو مرتضى(ع) گذاشت. روز جمعه ۱۲ تيرماه ۱۳۴۹ ش نزديك اذان ظهر بعداز حدود دو سال بيمارى و كسالت اين عاشق دلباخته در آستانه ۷۰ سالگى به ملكوت اعلى پيوست. روز بعد پيكر پاك وى در تهران تشييع و پس از چند روز به نجف اشرف منتقل و در كتابخانه عمومى اميرالمومنين(ع) به خاك سپرده شد. او رفت ولى الغدير وى چراغ خانه دل هاى
با صفا و مشعل هدايت امت تا طلوع خورشيد ولايت شد.
حدود سال ۱۳۵۲ هـ.ق علامه امينى به تأليف كتاب الغدير روى آورد، اما از نخستين لحظه با دو عامل سخت و دشوار روبه رو گرديد كه موجب تأخير و كندى كار تأليف الغدير شد. اين دو عامل يعنى نبودن كتابخانه هاى عمومى و شخصى در نجف اشرف و فقدان متون و اسناد و مآخذ تاريخى و ادبى و علمى اسلامى همانند سدى مانع پيشرفت كار علامه شده بود. مرحوم دكترمحمد هادى امينى درباره تنگناهاى تحقيقى علامه نوشته است: اگر چنانچه كتابخانه اى در خانواده يا قبيله اى وجود داشت صرف نظر از كيفيت و كميت اجازه مطالعه و استفاده به كسى داده نمى شد و صاحبان آن از اين كار ممانعت مى كردند. در همسايگى مرحوم علامه شخصى از قضات روحانى كتابخانه اى را از راه هاى گوناگون فراهم كرده بود. اين كتابخانه داراى صدها مآخذ و مصادر چاپى و خطى بود، اما درهاى آن به روى ديگران بسته بود. روزى علامه امينى به كتابى احتياج پيدا مى كند. با خجلت و شرمندگى به خانه همسايه مى رود و به صاحبخانه مى گويد به فلان كتاب نياز دارم، صاحب كتابخانه به او مى گويد كه اين كتاب را ندارم، علامه امينى در پاسخ مى گويد: آن كتاب را شما داريد و اكنون روى ميز مطالعه قرار دارد .صاحب كتابخانه با تحكم مى گويد: بلى كتاب را دارم، اما به شما نمى دهم.»(۱) به همين خاطر او مدتى را ميان شهرهاى نجف، كربلا، كاظمين، بغداد، سامرا در رفت و آمد بود و از رفقا و دوستان نام و نشان صاحب كتابخانه ها را جويا مى شد و بسراغ آن ها مى شتافت و غالباً به نتيجه مطلوب دست مى يافت، اما سختى ها و دشوارى هاى كار از بين نرفت. از سوى ديگر وضع مالى علامه به گونه اى نبود كه بتواند اين مآخذ را تهيه كند و مناعت طبع و تقوى و فروتنى او را وادار مى كرد كه دست نياز و درخواست به سوى كسى دراز نكند و استمداد كمك نكند. در اين راه رنج مى كشيد و غصه مى خورد.
دكتر سيدحسين نصر درباره رنج هاى سفر و پشتكار علامه امينى در تهيه مآخذ مورد نياز مى نويسد: «هنگامى كه براى ديدار كتابخانه هاى هند عازم آن ديار شده بودم به يكى از شهرهاى دور دست آن كشور سفر كرده و از كتابخانه اى غنى ديدار كردم كه از راه پيموده سياحان و جهانگردان به دور بود. متصدى كتابخانه از نفيس بودن نسخ عربى و فارسى آن سخن مى گفت و متذكر بود كه هيچ كس از اين آثار پر ارج در ساليان اخير استفاده عميق نكرده است. مگر يك دانشمند ايرانى كه چند سال قبل جهت تكميل اثرى درباره «حديث غدير» به اينجا آمده و مدت مديدى را به تفحص و مطالعه در نسخ بديع آن گذرانده است. توجه و علاقه اين دانشمند نظرم را جلب كرد بعداً متوجه شدم آن شخص همانا مرحوم «آيت الله امينى» صاحب كتاب نفيس الغدير است كه با استفاده از منابع وسيع تاريخى و دينى و ادبى اثرى پديد آورد كه بدون شك در تاريخ تتبعات اسلامى باقى خواهد ماند و فوايد فراوانى براى محققان خواهد داشت.»(۲)
همچنين در اين زمينه «جعفر الخليلى» محقق عرب نوشته است: «شيخ عبدالحسين امينى هنگامى كه به تأليف دايرةالمعارف «الغدير» مبادرت كرد متوجه شد محققانى كه بخواهند دايرة المعارفى يا دوره تحقيقى كاملى در هر موضوع تأليف كنند در مورد ماخذ و مدارك چاپى و خطى با كمبودى چشمگير روبه رو خواهند گشت. حالا به اين علت كه اين نوع مآخذ در كتابخانه هاى عمومى كنونى نجف وجود ندارد يا به اين علت كه اندك است يك نفر نمى تواند مدتى دراز آن را نزد خود نگه دارد. همين مساله باعث شد تا او خود به بسيارى از ممالك اسلامى سفر كند و كتابخانه هاى فراوانى را ببيند تا بتواند مآخذ را كه در كتاب ها و فهرست ها نام برده شده فراهم آورد.»(۳)
اين محقق عرب مى افزايد: «سرانجام اولين كتاب ها را به دست آورد و براى «الغدير» همه اين منابع و مدارك را تهيه كرد، اما نه به سادگى بلكه با سفرها و مشقات بسيار.از اين جا آتش عزمى در جان وى شعله كشيد و آن پى افكندن كتابخانه اى بزرگ بود كه از نظر برخوردارى از مآخذ دست اول و امهات كتب خطى و چاپى بالاترين رقم را حايز باشد. تا بدين وسيله مشكل از سر راه پژوهشگران و محققان برداشته شود و تا آن همه رنج ها و مشقت هايى را كه او خود هنگام تأليف «الغدير» در سفرها و به هر سو سر زدن ها... ديده بود ديگران نبينند.»(۴)
همچنين در اين زمينه «جعفر الخليلى» محقق عرب نوشته است: «شيخ عبدالحسين امينى هنگامى كه به تأليف دايرةالمعارف «الغدير» مبادرت كرد متوجه شد محققانى كه بخواهند دايرة المعارفى يا دوره تحقيقى كاملى در هر موضوع تأليف كنند در مورد ماخذ و مدارك چاپى و خطى با كمبودى چشمگير روبه رو خواهند گشت. حالا به اين علت كه اين نوع مآخذ در كتابخانه هاى عمومى كنونى نجف وجود ندارد يا به اين علت كه اندك است يك نفر نمى تواند مدتى دراز آن را نزد خود نگه دارد. همين مساله باعث شد تا او خود به بسيارى از ممالك اسلامى سفر كند و كتابخانه هاى فراوانى را ببيند تا بتواند مآخذ را كه در كتاب ها و فهرست ها نام برده شده فراهم آورد.»(۳)
اين محقق عرب مى افزايد: «سرانجام اولين كتاب ها را به دست آورد و براى «الغدير» همه اين منابع و مدارك را تهيه كرد، اما نه به سادگى بلكه با سفرها و مشقات بسيار.از اين جا آتش عزمى در جان وى شعله كشيد و آن پى افكندن كتابخانه اى بزرگ بود كه از نظر برخوردارى از مآخذ دست اول و امهات كتب خطى و چاپى بالاترين رقم را حايز باشد. تا بدين وسيله مشكل از سر راه پژوهشگران و محققان برداشته شود و تا آن همه رنج ها و مشقت هايى را كه او خود هنگام تأليف «الغدير» در سفرها و به هر سو سر زدن ها... ديده بود ديگران نبينند.»(۴)
پی نوشت ها :
۱ـ به نقل از مقاله منتشر نشده حجت الاسلام دكتر هادى امينى درباره اين كتابخانه
۲ـ ويژه نامه روزنامه رسالت به مناسبت عيد غدير خم ص ۷
منبع:روزنامه جوان
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}